3
سلاااام همسر عزیزم
چندروزی بود که نمیتونستم بیام اینجا چون تو کنارم بودی و وقت نداشتم. امروز سرکار هستی و من تو خونه دارم به تو فکر میکنم. البته بیشتر دقایق و ثانیه های عمرم به فکر تو هستم. هرجا که نگاه میکنم تورو میبینم... همسر عزیزتر از خودم. کاش بدونی چقدر دوستت دارم و عاشقت هستم. کاش توهم میتونستی ثابت کنی که عاشقم هستی. کاش انقدر که به فکر کار و پول و زمین هستی کمی هم به من فکر میکردی. خوشحال کردن یه زن چقدر میتونه سخت باشه؟! من یه زنم... نمیتونم صبح تا شب تو خونه بمونم و خونه داری کنم و آخرهفته هم به جای خوشگذرونی دوباره تو خونه باشم و خونه داری... خواسته های من خیلی کوچکتر از اونی هست که تو نتونی برآورده کنی. تو میری سرکار و من خونه میمونم و زندگیم به بطالتترین حالت ممکن میگذره. نمیدونم روان من تا کی میتونه طاقت بیاره و افسرده نشم. کاااش کمی به فکر من باشی قبل از اینکه دیر بشه و دیگه نشه کاری کرد.